۹ فروردین ۱۳۸۹

وحيد


سلام

مدتهاست که به روز نشده بودم. امروز هم با یه شعر از «وحید» در خدمتتون هستم. وحید یکی از بهترین و یا حال ترین دوستایی هست که تا حالا داشتم. دو ماه بیشتر نیست که با هم آشنا شدیم اما «..انگار که سالهاست میشناسمت مرد!» این شعر قشنگ از اونه.


رفيق راهی و از نيمه راه می گويی

وداع با من بی تکيه گاه مي گويی



ميان اين همه آدم ميان اين همه اسم

هميشه اسم مرا اشتباه مي گويی



به اعتبار چه آينه ای عزيز دلم!

به هر که می رسی از اشک و آه ميگويی



دلم به نيم نگاهی خوش است اما تو

به اين ملامت سنگين... نگاه می گويی!


۱٠:٠٥ ق.ظ ; شنبه ٢۱ آذر ،۱۳۸۳

هیچ نظری موجود نیست: